کار ما اینست ...
زندگی : شهر سرشار از خروش
یک صدا فریاد ها
آید به گوش
- می کُشیم آن را
که کشت همرزم ما
خانه ها خالی تر
از اوقات ماست
..
کودکان بالای
دستان من اند
هر کدام فریاد ِ
مرگ بر ...
می زنند
بی خبر از مقصدی
که ایشان را
به آنجا می برند
..
دست در دست همیم
مشت بر دندان عالم
می زنیم
صبح ها را
تا به شب
ما به پایان می بریم ...
..
سوال : هیچ درد و
هیچ مشکل
از برای ما نبود ؟
که همیشه در پی
درمان درد دیگریم* ( دیگری هستیم )*
در زیر این سقف کبود ؟
..
مرگ بر آن قومی
که قتل عام کرد
ثانیه را ...
سال ها کوبیده ایم
بر دهان این جهان
ما که* را خرد کرده ایم ( چه کسی را )*
آشکارا و نهان ؟
..
سال ها پنداشتیم
پشت آن کوه بلند
زنده ای کرده کمین
چه بگویم ؟ ای وای
کار ِ ماست شاید این ... م . تمیم 12 / 10 / 1387 ساعت : 33 : 00 بامداد
+ نوشته شده در جمعه سیزدهم دی ۱۳۸۷ ساعت 0:41 توسط م . تمیم
|