رستگاری
دست های آویخته به دور گردنم،
که خود طنابم
شبیهِ داری،
دیه ام لیوانی خاکستر
پر از ته مانده های یک عمر تلخی سیگار
که بی مزه ترین قهوه ها را
تلخ ترینشان می خواند...
م.تمیم
18/9/1389
ساعت: 12: 01 بامداد
+ نوشته شده در پنجشنبه هجدهم آذر ۱۳۸۹ ساعت 1:14 توسط م . تمیم
|