شولای رسوایی
دلا دردی است
بی پایان
در این
مادام چون
زندان
بپوش شولای
رسوایی
اگر دارد
تو را امکان
چو باد
زیب ِ صبحگاهی
در آغوش
اقاقی ها
بشو پنهان
مسیر عاشقی
طی کن
وگر هم
سوی ترکستان .
م . تمیم
18 / 7 / 1387
ساعت : 31 : 15
+ نوشته شده در پنجشنبه هجدهم مهر ۱۳۸۷ ساعت 15:37 توسط م . تمیم
|