تقدیم به کسی که دانشگاه با او رنگ دیگر داشت... با الهام از شعر تانگوی آلبوم بوسه‌های بیهوده‌ی محسن نامجو:

تو از یادم نرفته‌ای و

نمی‌روی و

نخواهی رفت،

و منم نمی‌روانمت

که رواندنی‌ترین روان این میانه منم

که روان شدم، و روانی

از بس که نروانده بودمت

که رفتی

و برو

که روان شدن تویی و

روانی بودن از من،

تو سپیده‌ای و آن مهری که دادی

که دادم

که مهردادم

سوخت مرا

سوخاری‌ام کرد

روانی‌ام کرد

سوخاروانی‌ام کرد

و برو

برو

و برو

که تا سپیده‌ی این شب سیاه

هشتاد واحدِ بی تو

مانده است...

م.تمیم

27/12/1389

ساعت 14:56